غزلی از مولوی که اکبر عبدی در رسوایی خواند.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

غزلی از مولوی که اکبر عبدی در رسوایی خواند.


مولوی ره گفته:

چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنی

نی به خدا که از دغل چشم فراز می‌کنی

چشم ببسته‌ای که تا خواب کنی حریف را

چونک بخفت بر زرش دست دراز می‌کنی

سلسله‌ای گشاده‌ای دام ابد نهاده‌ای

بند کی سخت می‌کنی بند کی باز می‌کنی

عاشق بی‌گناه را بهر ثواب می‌کشی

بر سر گور کشتگان بانگ نماز می‌کنی

گه به مثال ساقیان عقل ز مغز می‌بری

گه به مثال مطربان نغنغه ساز می‌کنی

طبل فراق می‌زنی نای عراق می‌زنی

پرده بوسلیک را جفت حجاز می‌کنی

جان و دل فقیر را خسته دل اسیر را

از صدقات حسن خود گنج نیاز می‌کنی

پرده چرخ می‌دری جلوه ملک می‌کنی

تاج شهان همی‌بری ملک ایاز می‌کنی

عشق منی و عشق را صورت شکل کی بود

اینک به صورتی شدی این به مجاز می‌کنی

گنج بلا نهایتی سکه کجاست گنج را

صورت سکه گر کنی آن پی گاز می‌کنی

غرق غنا شو و خمش شرم بدار چند چند

در کنف غنای او ناله آز می‌کنی

این غزل را آقای اکبر عبدی در یکی از صحنه های فیلم رسوایی برای خانم الناز شاکردوست که در نقش یک دختر بی بندوبار بازی می کرد خواند.صحنه ی زیبا و تاثیر گذاری بود.

منبع



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: شعر و ادبیات، ،
:: برچسب‌ها: غزلی از مولوی که اکبر عبدی در رسوایی خواند,
نویسنده : علی ربّانی
تاریخ : دو شنبه 6 آبان 1392
زمان : 17:0


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.